بزرگان فروش چگونه می فروشند؟

یادم میاد وقتی فقط 12 سال داشتم برای اولین بار ، بعد از تموم شدن امتحانات ، توی یه پارچه فروشی مشغول به کار شدم .از همون روز اول ،دیدم یه تکه پارچه کرمی رنگ توی فروشگاه هست که نمونه اون توی طاقه های پارچه ها نبود . وقتی ازاوستا ، علتش رو پرسیدم ، گفت : این تکه پارچه ، ته طاقه هست و بنجل مغازه شده . ولی من تعجب کردم که اگه بنجل و بدردنخوره ، چرا بقیش فروش رفته و فقط  همین یه تکه مونده ؟ تا اینکه بعد از یک هفته وقتی صاحبکار مغازه توی فروشگاه  نبود ،من اون پارچه رو فروختم . بعد از اینکه اوستای من این موضوع رو فهمید هم تعجب کرده بود و هم خوشحال بود. راستی چراتونسته بودم اون پارچه رو بفروشم ؟ اون روزها خودم هم نمی دونستم ولی وقتی با تکنیکهای متقاعدسازی آشنا شدم ،

متوجه علت فروش اون روز خودم شدم.